شهدای روستای دره شور

۰

نگاهی به مکتب خانه های قدیم

گزارش


*اخبار روستای دره شور* وقتی به گذشته های دور روستای دره شور نظری می اندازیم وپیشینه آن را بررسی می کنیم ؛ناخود آگاه به سمت وسوی سابقه فرهنگی این روستا می رسیم .شاید اولین سوالی که ذهن مارا درگیر می کند ,این است که چرا وضعیت فرهنگی مردم این روستا در گذشته  نسبت به محیط های اجتماعی اطراف سرآمد تر بوده ومی باشد ؟ به جرات می توان گفت: عامل نیاز وتوجه مردم به داشتن سواد وآگاهی وفهم باعث شده است که مردم از همان ابتدای شکل گیری این روستا مکتب خانه هایی نیز دایرکنند.وجمعی از اهالی این روستا در این مکتب خانه ها به فراگیری علم وسواد خواندن ونوشتن مشغول شوند .در این نوشتار بر آنیم که بگوییم این مکتب خانه ها توسط چه کسانی وچگونه دایر شدند وچه کسانی در آن ها به یاد گیری وسواد وخواندن ونوشتن مشغول بودند .

از زمان شکل گیری روستای دره شور در حدود 90-80 سال پیش وپس از کوچ ساکنان اولیه این روستا که آثار ونشانه هایی از آن ها در گوشه شرقی این روستا باقی مانده است ؛ مکتب خانه هایی جسته وگریخته  در این روستا برپا می شده که اکثر آنها به علت مهاجرت وقحطی وکوچ مردم جهت پیدا کردن محلی برای کار یا مرتعی برای دام مورد اقبال مردم واقع نمی شد واکثر درس ها نیمه کاره رها می شد .مکتب دار چاره ای جز تعطیلی مکتب خود نداشت.اندک شماری از مردم هم که سواد را لازمه زندگی می دیدند در جاهای دیگر به فراگیری خواندن ونوشتن مشغول می شدند .اما از دهه چهل شمسی به بعد وپس از شکل گیری واقعی ودائمی این روستا که جمعیتی حدود 650 نفر داشت ؛مجددا کلاس های مکتب برپا شد واین بار مردم با شور وعلاقه بیشتری بچه های خود را به این مکتب خانه ها گسیل داشتند . مهمترین این مکتب خانه ها که توسط اهالی این روستا برپاشد ؛مکتب خانه مرحوم ملا محراب فرزند ظهراب بود .وی که از اهالی این روستا بود مردی وارسته ومهربان وخوش اخلاق بود. قد بلندی داشت وکمی سیاه چهره بود .بسیار پیاده روی می کرد وتا انجا که امکان داشت از وسیله ای برای ایاب وذهاب استفاده نمی کرد .گاهی در منزل خودکلاس مکتب را دایر می کرد وگاهی هم در نزدیکی منزل مرحوم مشهدی خانباز میرشکالی ودر زیر  سایه گز ویا سایه دیوار ومنزل ها به برپایی کلاس می پرداخت .ملا محراب خود دانش آموخته ی مکتب ملا احمد بود ومکتب ملا رضای راستگو که در آن زمان ساکن شهرپیر بودند..در ایام کاشت محصول دیم وزمان برداشت ناچارا کلاس مکتب تعطیل می شد وهمه به سراغ جمع آوری محصول می رفتند .مرحوم ملا محراب دارای سه فرزند پسر به نام های سلطان ,غلامعلی ودرویش بود.از بچه ها ماهی 5 ریال تا یک تومان ویا مرغ وخروسی ویا سر قند ویا پاکت چایی به عنوان شهریه می گرفت .وقتی بچه ها یک جزء قران را فرا می گرفتند برای ملا ی مکتب خود هدیه ی ویژه ای می آوردند واگر کسی موفقیتی نداشت ,شهریه ای نیز پرداخت نمی کرد .ملامحراب در کلاس ومکتب خانه خود برای تثبیت یادگیری تنبیه می کرد ومعتقد بود تنبیه بدنی وفلک کردن بچه ها یعنی بستن پای آنها به چوب وبا ترکه انار ویا گز زدن بر کف پای آنها در علاقه مند کردن بچه ها به یادگیری نقش دارد . ودر طول سال تحصیلی و پس از یادگیری حروف الفبا که فهمیدن آن خود حکایت بس طولانی است .به بچه ها روخوانی کتاب های قرآن کریم ,حیدر بگ ,مشکل گشا ,فلک ناز خورشید آفرین سرو وگل ,خرم وزیبا ,گلستان ,حافظ ,بوستان سعدی,جامع عباسی ,ابواب الجناس وحمله حیدری وچندین کتب قدیمی دیگر یاد می داد.نوشتن نامه هم به شاگردانش می آموخت ودر نزدیکی ماه محرم وصفر نوحه خوانی ونوشتن وخواندن نوحه را نیزآموزش می داد . بچه ها در این مکتب روی تکه گلیم یا قالی مندرسی که از خانه می آوردند, روبروی ملا می نشستند و درس می خواندند.همراه هر شاگردی خورجینی کوچک هم بود که به آن قولغ هم گفتند ودر آن اسباب نوشتن مثل قلم نی وجوهر ویا مرکب وچند برگ کاغذ ویا صفحاتی برای نوشتن بود .بچه ها ناشتایی خود را هم در این خورجین می گذاشتند وبا خود به مکتب می آوردندوموقعی که زمان چاشت فرا می رسید بچه ها همان جا ناشتایی می خوردند.اصول یاد گیری برتکرار وتمرین استوار بود.ریاضی هم به روش سیاقی به این بچه ها یاد می داد .ملا درس را با صدای بلند می خواند وبچه ها تکرار می کردند .او با این روش شاگردان زیادی را تربیت کرد وعلم وسواد خواندن ونوشتن وخواندن قرآن یاد داد. راه ورسم امضا کردن هم به شاگردانش می آموخت.او هم چنین تلاش می کرد بچه ها با معارف دینی و مذهبی آشنا شوند ودر زندگی به کار گیرند .ملا محراب که دارای مغازه ای کوچک بود ,خود دانش آموخته مکاتب شهرپیربود. مرحوم ملا محراب هم چنین علاوه بر آموزش خواندن ونوشتن قرآن به بچه ها ,مولودی خوانی می کرد و برگزار کننده ی سفره حضرت عباس (س) وحضرت رقیه و حضرت زینب (س) بود .برای مردم نامه می نوشت ونامه های رسیده افراد بیسواد هم برایشان می خواند.در سال های خشک سالی ,برای آمدن باران دعا می نوشت واز شاگردانش می خواست تا آنها را به درخت آویزان کنندودر کمال ناباوری,همگان می دیدند که باران پس از چند روز  شروع به باریدن می کرد. .در گوش بچه های تازه متولد شده اذان می گفت واز پشت بام هرروز صدای اذان نمازاو به گوش می رسید . مردگان را تلقین می کرد .با عبا وامامه و ردا وارد کلاس می شد .در این کار همسرش نیز به او کمک می کرد به همسران ملا مکتبی  ملا باجی می گفتند که با چادر وچارقد در کلاس حاضر می شدند .ملا باجی ها با ملا مکتبی ها اکثرا زن وشوهر بودند .که کار کلاس وامور خانه را با هم انجام می دادند. اکثر لوازم التحریر آن زمان از شهر لار تهیه می شد و کتاب ها وحتی قرآن کریم نیز از همین شهر به دست مردم می رسید .مکتب خانه قوانین خاص خود را داشت .بچه ها برای انجام کارشان دستان خود را بلند می کردند .انگشت اشاره به معنی ادب واجازه خواستن برای رفتن به دستشویی بود ,هنگام پاک کردن دهان وبینی خود از انگشت شصت به معنی انفق  استفاده می کردند وانگشت کوچک دست هم به معنی اشرف یعنی اجازه برای انجام کارهای دیگر بود .

اما کار مکتب ودرس خواندن به همین مکتب ملا محراب  خلاصه نمی شد .ملاهای دیگری هم در این روستا به کار مکتب داری مشغول بودند .که از جمله ی آنها می توان به آخوند ملا علی قلی دستپاک اهل گلکویه که ایام هفته را در این روستا به کار مکتب داری می پرداخت وکلاس های وی در منزل مرحوم شهباز ملک حسینی برگزار می شد وآخوند غلامعباس شاکرکه از حاجی آباد می آمد  ودر این روستا کلاس هایی را برپا کرد وفراگیرانی هم داشت ومرحوم مولای قاسمی هم که اندک زمانی به کار مکتب داری پرداخت نام برد. .در آن زمان که جامعه نگاه تحقیرانه ای به زن داشت ؛ بسیاری از زنان ودختران این روستا در همین مکتب خانه ها باسواد شدند.به جرات تمام می توان گفت همه ی افراد واهالی باسواد روستای دره شوراعم از زن ومرد که سن آنها بالای 50سال می باشد ,فراگیرنده ی همین مکتب ها بوده اند که باعث شدند چراغ ومشعل دانایی واندیشه خیلی جلوتر از محیط های اجتماعی اطراف در این روستا روشن وراه نشان مردم این دیار باشد .حرف زدن از آموختن در مکتب در این نوشتار نمی گنجدو با اکراه این نوشته را به پایان می برم.

باشد که توانسته باشیم با این مقاله که خلاصه ای است از حدود سی وپنج مقاله تحقیقی یاد وخاطره ی همه ی مردم دانش دوست وبا فرهنگ این روستا گرامی داشته باشیم,لازم می دانم از تلاش مستمر وپیگیر دانش آموزان کلاس چهارم دبستان شهید راستگو روستای دره شور در سال تحصیلی 95-1394 که کوشش کردند تا این تحقیق را با مشقت فراوان انجام دهند واز همه ی کسانی که در این کار تحقیقی ,دانش واطلاعات خود را بدون هیچ چشم داشتی در اختیار این دانش اموزان قراردادند ,تشکر وقدردانی نمایم وبا این امید که بکوشیم داشته های فرهنگی خود را برای آیندگان به ارث بگذاریم درخواست می کنم با ذکر فاتحه ای یاد وخاطر همه ی معلمان مکتب دار قدیم این روستا ومعلمان از دست رفته ی امروزی را شاد نماییم.                    اسفند 1395 عباس قاسم مهرابی

 

 

 


نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی