شهدای روستای دره شور

۰

شعر طنز در رابطه با رانندگان

شاعران دره شور


*اخبار روستای دره شور* شعر طنز عیسی نوروزی در رابطه با اوضاع و احوال رانندگان را در ادامه بخوانید.


ســلام به اهالــی روستا/*

*
سلام گـرمی به تمام راننده ها/*

*
تـوی این دور و زمانــه/*

*
رفتم گــرفتم گــــواهینامه/*

*
دور شـــدم از زن و بچه و خــونه/*

*
بعضی رفیقام بهم میگفتن دیـوونه/*

*
سـوار شــدم این ماشین ایویــکــو/*

*
توی جــاده بودم هم روز و هم شـــو/*

*
تــوی تمام شهــرها شــدم وَلــــو/*

*
افتادم دنبــال یه لقمه "نون و آو"/*

*
گازش میـدادم ایویکو 440/*

*
نـــرسیده بنــدر شد پنچــــر/*

*
همــرام نبــود تایر زاپــــاس/*

*
خــــدایا اینم نبـــود شانــــس/*

*
همیطو رفتم باهاش،مث خــرِ لنگ/*

*
خــدایا چــرا دنیا بامن داره سر جنــگ/*

*
رسیــدم به شهرک نامجــــو/*

*
گوش میدادم آهنگ سجــاد رزمجـو/*

*
با سواری رفتم بارنامه را دادم تحـویـــل/*

*
دو سه روز عید بید، همه جا بود تعطیــل/*

*
برگشتم شهـرک مـرغی انداختم توی پاتیــل/*

*
رفتم حمـوم دوتیغه کردم ریــش و سبیــل/*

*
رفتم ماشینـو پنچــر گیری کــردم/*

*
بعضـی جاهاش هم گـریس کاری کـردم/*

*
باری زدم ســوی شهر اهــواز/*

*
بری رضای خـدا سوار کـردم دوتا سرباز/*

*
هـوای اهـواز بود پُر از گـردو غبار/*

*
خدا خـدا کردم اینجـا دیگه نشـم گـرفتار/*


*
بارم خـالی کــردم توی شــرکت/*

*
بســوی شهر بندرعباس کــردم حــرکت/*

*
زیر لب گفتم خدایا خـــودت بده بــرکت/*

*
ما که خیــری ندیدیم از شــراکت/*


*
توی راه زنــگ خـــورد موبایلم/*

*
زنم پرسید از حال و هـــــوایم/*

*
گفتم خـدا روشکر روبه راهــم/*

*
برم صحبت کــرد از درد شاغــول/*

*
از تمــوم شدن آرد و کپســــول/*

*
گفت کــی واسم میفرستی پــول/*

*
گفتمش ای زن ،چــرا زدی زنـــگ/*

*
دلم برای خـــونه شده خیلـی تنـــگ/*

*
من خــو توی جاده هستم اسیــر/*

*
تــو دیگه ازم نشـــو دلگیـــر/*

*
گـوشی رو رویم قطع کــــرد/*

*
گمونم این دفعه ، باهام قهــر کــرد/*

*
هنـوز در نشده بیدم از شهـر اهــــواز/*

*
بانــک پیام داد بیا قسطات را بپــــرداز/*

*
اومدم بنـدر ،دیدم بار نیســـت/*

*
برام گفتن حالا حالاها نوبتت نیســـت/*

*
حــرکت کــردم به سمت خـــونه/*

*
بار که نبـــود براش داشتم بهـــونه/*

*
ساعت دو شب رسیدم به خـــونه/*

*
سرم درد میکـرد و بودم خیلی خستـه/*

*
فــردا صبح دیدم آقای نوروزی برایم شعر ساختــه/*

*
من از راننــدگی خیلی دارم حــکایــــت/*

*
از ایـــن جـــاده ها هم دارم شکایـــت/*

*
کــہ پول در آوردن هم نیست راحـــت/*

*
خــــدایا به همه بــده صــبر و طاقـــت/*

*
ی خواسته ای دارم از مــردم روستــا/*

*
برای سلامتـــی تمام راننــده ها کنند دعـــا/*



نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی